چکیده ای از باورها، رویکردهای مدیریت شهری تهران

در مسیر روند تاریخی ایران معاصر، تهران به نقطه‌ای کانونی بدل شده و رفته رفته از منظر مقیاس وابعاد از سایر کلان‌شهرهای کشور نیز فاصله‌ای معنادار گرفت و نهایتاً بزرگترین و مهم‌ترین پهنه سکونت‌گاهی کشور و نیز نمادی آشکار از کارآمدی جمهوری اسلامی در چشم جهانیان است. اما با کمال تاسف در سایه مدیریت غیرانقلابی و الگوگیری صرف از انگاره‌های وارداتی غیربومی، بدون در نظر گرفتن هویت و قابلیت‌های خود، نتوانسته است ویژگی‌های درونی و بیرونی یک شهر ایرانی اسلامی را در قالب و محتوا به دست آورد.

در مسیر روند تاریخی ایران معاصر، تهران به نقطه‌ای کانونی بدل شده و رفته رفته از منظر مقیاس وابعاد از سایر کلان‌شهرهای کشور نیز فاصله‌ای معنادار گرفت و نهایتاً بزرگترین و مهم‌ترین پهنه سکونت‌گاهی کشور و نیز نمادی آشکار از کارآمدی جمهوری اسلامی در چشم جهانیان است. اما با کمال تاسف در سایه مدیریت غیرانقلابی و الگوگیری صرف از انگاره‌های وارداتی غیربومی، بدون در نظر گرفتن هویت و قابلیت‌های خود، نتوانسته است ویژگی‌های درونی و بیرونی یک شهر ایرانی اسلامی را در قالب و محتوا به دست آورد.

در نتیجه، سه‌گانه«شهروند»، «شهر» و «مدیریت شهری» به عنوان بخش اساسی شاکله جوامع شهری، در تهران دچار ناهمگونی و ناهمخوانی شده است.

تهران با 237سال قدمت پاییتختی از سال 1348 به طور شمال_جنوب و پس از آن به صورت شرقی_غربی توسعه یافته است. اما به علت بی دقتی در کمّ و کیف گسترش آن، از بی‌هویتی در کالبد شهر(فقدان هویت دینی، ملی و انقلابی)، نارسایی عدالت توزیعی(توزیع مناسب و ناعادلانه سرانه‌ها، امکانات و خدمات)، ناایمنی، فرسودگی کالبدی)(بیش از 17% بافت ناپایدار و...)، ترافیک و آلودگی هوا و در یک کلام، از بی عدالتی و بی نظمی در رنج است و مدیریت شهری نیز از قِبَل بی برنامگی، بدهکاری بیش از 70هزار میلیارد تومانی و تنش مالی چندساله، کمبود و فرسودگی امکانات حمل و نقل عمومی و خدماتی و همچنین بی انگیزگی برخی عوامل خود، آن‌گونه که باید و شاید، خدمت‌گذار شایسته‌ای برای شهروندان عزیز تهرانی نبوده است و به علت این کمبودها و نارسایی‌ها، نارضایتی عمده شهروندان از مدیریت شهری معلوم است.

در این میانه، ناظر به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی و تعیین مراتب و ترسیم مراحل پنج‌گانه نیل به تمدن نوین اسلامی از سوی مولا و مقتدایمان حضرت امام خامنه‌ای(مدظله العالی)، تهران به عنوان بزرگترین کلان‌شهر ایران اسلامی داعیه‌دار پیش‌گامی در ساخت تمدن نوین شده است؛ و اینک مدیریت جدید شهری، بر این باور و خواسته تاکید می‌کند که پاییتخت ایران، بایستی پیشران، پیش برنده و پیش قراول ساخت تمدن نوین ایرانی اسلامی باشد تا در افق آینده، به شهر تراز و الگوی جهان اسلام بدل شود؛ ان‌شالله.

مدیریت شهری منتخب شورای اسلامی ششم کلان‌شهر تهران، مبتنی بر نظام مسائل شهر و نیز در راستای نیل به چشم‌انداز 1401، «تهران؛ کلان‌شهر الگوی جهان اسلام»، با ارائه تدابیر، راهبردها، سیاست‌ها و تعریف برنامه‌های عملیاتی و کلان پروژه‌های منطبق با نقشه راه بیانیه راهبردی و حکمت بنیان گام دوم انقلاب اسلامی، تمامتلاش خویش را معطوف به حل مسائل و مشکلات و رفع چالش‌های موجود در کلان‌شهر تهران و تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها، در قالب یک نگاه جامع و تحولی نموده است.

لامه دستیابی به این چشم انداز بلند و متعالی، تحول توامان روحی و کالبدی این کلان‌شهر است که با تغییر نگاه مدیریتی لیبرال و تکنوکرات، به باوری مبتنی بر اسلام ناب محمدی(ص) و مستظهر به مشارکت همه دستگاه‌های مسئول و نقش آفرینی موثر قاطبه شهروندان به ویژه نخبگان شهر در همه سطوح مدیریت شهری رقم خواهد خورد. از این رو، گام نهادن در مسیر این تحول، مستلزم دستیابی به الگویی جامع است که «مفهوم جدید تهران»، «زیستن در تهران» و «تهرانی که باید باشد» را تبیین مرده تا بر مبنای آن بتوان نقشه راهی یکپارچه برای مدیریت شهری شامل همه ساحات شهر و زیست شهری دست یافت.

شهردار تهران برآن است تا با تحول بنیادین و اصلاح رویه‌های معیوب پیشین، برنامه ریزی و ریل گذاری مبتنی بر روحیه انقلابی، مدیریت جهادی، ارتقاء خدمت و مشارکت همگان در پیشرفت شهر، فصل جدیدی را در تحقق مردم سالاری دینی و تبلور کارآمدیدین در عرصه مدیریت شهری باز نماید.