شعار فريبنده تغيير
بحث ارتباط با آمریکا و حاشیههای آن، مثل بسیاری امور دیگر همواره با افراط و تفریط همراه بوده است و عموما حقیقت این مطلب و واقعیات پیرامون آن نیز به فراموشی سپرده شده است. بعضی عدم رابطه با آمریکا را از اصول انقلاب برشمرده وگروهی دیگر عدم ارتباط را مایه بسیاری از مشکلات امروز کشور میدانند. اما با تورق صحیفه نور و یا رجوع به فرمایشات مقام معظم رهبری، اعتدال و منطقی متقن و پرمعنی را مییابیم که با پاسداشت و عمل به آن، اهداف انقلاب اسلامی و منافع ملی ما تأمین میشود. از اینرو، در ایامی که رییسجمهور آمریکا صحبت از ضرورت مذاکره و تغییر به میان میآورد، نکات ذيل جای تأمل و دقت در تصحیح مواضع و رویکردها دارد:
1-اصل عدم ارتباط با آمریکا و منع مذاکره با مسئولان این کشور، جزو اصول تغییرناپذیر انقلاب اسلامی نبوده و نیست، اما آنچه که با روح انقلاب اسلامی عجین شده، عبارت است از اصولی لایتغیر و برگرفته از اسلام ناب محمدی(ص)، از جمله استکبارستیزی، استقلالخواهی و پیشرفتجویی که عدول از آنها عمال چالشهای بزرگی را فراروی ما قرار داده و عدم پیگیری هریک موجب آسیبهای جبرانناپذیری خواهد شد.
2-ملت ایران در طول تاریخ ارتباط خود با آمریکا جز استیلاطلبی، خیانت و جنایت از شیطان بزرگ به خاطر ندارد؛ زیرا با اندک اعتماد عناصر داخلی به دولتمردان این کشور کودتای بیست و هشتم مرداد سال1332 رقم خورد و در کنار چپاول سرمایههای معنوی و مادی این مرز و بوم، کمک بیدریغ به مستبدان پهلوی دهها سال ادامه یافت. آمريكا در طول نهضت اسلامی مردم مسلمان ایران پشتوانههای اساسی سرکوبگران مستبد را فراهم کرد و بعد از پیروزی انقلاب نیز از هیچ توطئهای فروگذاری نکرده تا جایی که حتی مستقیما علیه فرزندان و منافع این ملت دست به کشتار و تجاوز زد.
3-راهاندازی تروریسم بینالمللی و انجام جنایتهای بیشمار در سایر کشورها از یک سو و از طرفی کمکهای بیشرمانه به غده سرطانی اسراییل و تأیید ددمنشیهای حکام مرتبط با خود و یا تشکیل و ساماندهی گروههای حقیری همچون القاعده و طالبان و شاخههای آن همچون گروهک ریگی و دامن زدن به آشوبها و پیگیری گسترش شبکههای فساد - از هرنوع آن - کارنامه تاریک و سیاهی را برای ابرقدرت پوشالی آمریکا فراهم کرده که بوی تعفن آن جز با تغییر بنیادین در سیاستها و عملکرد ناصواب این کشور و عذرخواهی و جبران آنها، کم نخواهد شد.
آمریکا به عنوان دشمن درجه یک ما در سی سال گذشته از هیچ کاری بر علیه اسلام، مسلمانان و مظلومان جهان به ویژه ملت رشید ایران کوتاهی نکرده و صد البته در مصاف خود چیزی جز حقارت و کوچکی و طعم سخت شکست را نچشیده است و امروز با شعار تغییر به دنبال عوض کردن میدان و ضربه زدن به ریشههای نهضت اسلامیمان است. آیا میشود شعار تغییر را باور کرد در حالیکه شاهد فعالیتهای وزیر خارجه آمریکا در ایجاد تنگنا برای کشور عزیزمان بود؟ آیا میتوان راستگویی اوباما را قبول نمود و حمایتهای او از تروریسم دولتی و محلی و تصویب بودجههای مختلف برای ضدانقلاب را نادیده گرفت؟ آیا میتوان به سادگی از جنایتها و خسارتهایی که آمریکا تا به امروز در حق ما روا داشته گذشت و به حرفهای بدون پشتوانه سردمداران آمریکا که برای برونرفت از مشکلات خود سر دادهاند، دلخوش داشت؟ آیا محروم کردن کشور عزیزمان از حق مسلم هستهای و ایجاد ممانعت از رسیدن به این حق با شعارهای فریبنده «تغییر» سازگاری دارد؟ و آیا...
به هر حال تا آمریکا عمال متحول نشده و خوی استکباری خود را کنار نگذاشته، مانع استقلالطلبی و پیشرفتجویی ما نشود و با احترام به منافع متقابل سایر ملتها نگاه نکند، ارتباط با او خلاف منافع ما و همه مستضعفان و مسلمانان دنیا خواهد بود؛ علاوه بر اینکه باب مذاکره فارغ از نتیجه آن نیز جز خسارتهای بزرگ و بیاعتباری برای ما ثمری نخواهد داشت.
پنجره| علیرضا زاکانی، آبان 88