بزنگاه های تاریخی یک ملت

انتخابات دهم ریاست‌جمهوری یکی از بزنگاه‌های تاریخی برای ملت ما بود که از آن میتوان تجربه‌های فراوان گرفت و درس‌های زیادی آموخت. در این آزمون برخی سعی کردند دروغگویی، تقلب و سپس جنایت را بر تارک مسئولان و نظام اسلامی بنشانند و در این رهگذر از هیچ چیزی فروگذار نکردند. معتقدم این جفای بزرگ هرچند آسیبهای جدی در برداشت، لیکن در صورت برخورد درست با آن، پتانسیل بالایی برای تجربه‌اندوزی و مصونیت‌سازی ايران اسلامی در آینده خواهد داشت. از این رو به چند نکته پیرامون آن اشاره می‌نمایم:

1-معترضان صحنه اخیر اگرچه اقلیت حاضر در انتخابات بودند، اما متشکل از دو گروه‌اند؛ اکثریتی که ابهام و سؤال دارند و اقلیتی که جنجال و آشوب را پیشه خود ساخته‌اند. پاسخ مناسب برای اکثریت ناراضیان، روشنگری و رمزگشایی است، گرچه در این خصوص گفته‌ها و رفتارها و عملکرد سران این جریان و یا نکات بیان شده در دادگاه‌ها و شفافیت بیشتر پیرامون ابعاد آن و برخی امور، به ویژه ماجرای سیاه ادعاهای جناب آقای کروبی، کمک بسیاری به این ابهام‌زدایی نمود. اما پرداختن هرچه بیشتر به ابعاد دیگر این ماجرا و روشنگری پیرامون آن‌ها، فواید بسیاری برای امروز و فردای جامعه ما خواهد داشت. از سویی حاکمیت درخصوص اقلیت آشوبگر، راهی جز مقابله برای ارتقای ثبات و امنیت جامعه ندارد. فقط مسئولان امر باید علاوه بر مباشران متخلف به آمران هرج و مرج طلب نیز توجه جدی کنند و با برخورد قاطع و عادلانه، ضمن صیانت از حقوق ملت ریشه‌های فتنه را خشک نمایند.

2- سال‌ها گوش جامعه از دعوای دمکراسی با استبداد ساختگی پر شده بود و روزی نبود که از مظلومیت دمکراسی و تن دادن به لوازم آن، یعنی اتکا به خواست مردم سخن به میان نیاید. این انتخابات راستی‌آزمایی این ادعا بود، چراکه معلوم شد مدعیان دمکراسی صرف در کشور ما قایل به رأی ممتازه و کیفی بوده و نسبت به ادعاهای پیش گفته خود، درخصوص توجه به رأی مردم - که از ابتدايي‌ترين اصول دمکراسي است - کمترین اعتقادی ندارند. در حالی که مردم‌سالاری دینی در بطن خود اعتماد به مردم و پاسداشت حقوق آن‌ها را پیگیری نموده و فراتر از شعار عملا میدان ظهور و بروز خواسته‌های ملت را فراهم آورده است. از همین منظر در حوادث اخیر بیشترین جفا به رهبری معظم انقلاب اسلامی رفت، در صورتی‌که اگر معظم‌له کمترین عقب‌نشینی را در مواضع خود داشت، امروز عده‌ای اشراف سیاسی اقتصادی، رأی مردم را پایمال کرده و جمهوری‌خواری را پیشه نموده و در ادامه سیرت و باطن این انقلاب شکوهمند را مسخ کرده و از میراث حضرت امام(ره) جز صورتی بی‌روح باقی نمی‌گذاشتند؛ امری که مسلما برای سردمداران نظام سلطه، به‌عنوان انقلابی تسلیم شده، گزینه‌ای بهتر از انقلاب ساقط شده خواهد بود، چراکه با تسليم از درون ضمن کشتن روح انقلاب، نه الگويي از آن به جا خواهد ماند و نه داعيه‌داری که دير يا زود سربرآورده و حرکت حق‌طلبانه جديدی را سامان دهد.

3- دیری نخواهد گذشت که التهابات فروکش کرده و سره و ناسره بازشناسی خواهند شد و فراتر از شرایط امروز، ریشه‌های قانون‌شکنی و قانون‌شکنان اصلی، هرج‌ومرج‌طلبی و آشوب‌طلبان واقعی، دروغگویان حقیقی و اصحاب جنگ روانی و ناامنی ذهنی، فرصت‌طلبان و فرصت‌‎طلبی‌های آنان و... بیشتر برملا خواهد شد و آشکار می‌گردد همه آمران و اغلب مباشران فتنه اخیر استبداد نوین را پیشه خود ساخته و کف خواسته‌های آنان پایمال نمودن حقوق اکثریت بوده است و در مقابل مجددا معلوم خواهد شد که توجه به رأی مردم و جمهوری واقعی جز در سایه مردم‌سالاری دینی محقق نمی‌شود. با این حال باید کوشید تا حد ممکن از ریزش‌ها جلوگیری نمود و در کنار رویش‌های جدید، از فرصت‌گذاری مقام معظم رهبری برای بازگشت هرچه بیشتر علاقه‌مندان به ایران اسلامی بهره گرفت تا در افتخارات امروز و آینده این مرز و بوم عناصر سهیم بیشتری را در میدان دید. انشاءا...

 

پنجره| علیرضا زاکانی، شهریور 88